خلاصه کتاب باز افسون گری جهان | سیلویا فدریچی و فمینیسم

خلاصه کتاب باز افسون گری جهان | سیلویا فدریچی و فمینیسم

خلاصه کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات ( نویسنده سیلویا فدریچی )

کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات اثر سیلویا فدریچی، تحلیلی عمیق از پیوند ناگسستنی سرمایه داری و سرکوب زنان، و نیز نقش «مشترکات» به عنوان بستر مقاومت و بازآفرینی زندگی ارائه می دهد. این اثر، ایده های محوری فدریچی در خصوص تداوم «حصارکشی های جدید» و اهمیت کار بازتولیدی را با رویکردی فمینیستی در بستر اقتصاد سیاسی معاصر بررسی می کند. فدریچی با نگاهی انتقادی به سیستم های اقتصادی و اجتماعی رایج، تلاش می کند تا راهکارهایی برای رهایی و بازسازی روابط انسانی مبتنی بر همکاری و عدالت پیشنهاد دهد.

سیلویا فدریچی، متفکر برجسته فمینیسم مارکسیستی و از فعالان شناخته شده جنبش دستمزد برای کارهای خانگی، در مجموعه مقالات گردآوری شده در کتاب «باز افسون گری جهان»، چارچوب نظری عمیق و کاربردی را برای فهم چگونگی تداوم فرایندهای انباشت بدوی در عصر نئولیبرالیسم ارائه می دهد. این کتاب، نه تنها به تشریح سازوکارهای سرکوب اقتصادی و اجتماعی زنان می پردازد، بلکه با معرفی و بسط مفهوم مشترکات، راهکارهایی رهایی بخش برای مقابله با سلطه سرمایه و بازآفرینی روابط انسانی و اجتماعی پیشنهاد می کند. اهمیت این اثر در ادبیات فمینیستی و اقتصاد سیاسی معاصر، از آن رو است که فدریچی با بینشی تاریخی و تحلیلی، نشان می دهد که چگونه ساختارهای سرمایه داری بر زندگی زنان اثر گذاشته و چگونه می توان از طریق مبارزات جمعی و احیای مشترکات، آینده ای متفاوت را متصور شد. این خلاصه جامع، با هدف ارائه درکی عمیق از ایده های اصلی، ساختار کتاب، و ارتباط آن با مسائل روز، برای پژوهشگران، فعالان اجتماعی و علاقه مندان به مباحث فکری فمینیسم و اقتصاد سیاسی نگاشته شده است.

نگاهی به نویسنده: سیلویا فدریچی

سیلویا فدریچی، فیلسوف، پژوهشگر و فعال فمینیست ایتالیایی-آمریکایی، یکی از چهره های تأثیرگذار در نظریه فمینیستی معاصر و نقد سرمایه داری به شمار می رود. شهرت او عمدتاً به دلیل تحلیل هایش در زمینه «کار بازتولیدی» و پیوند ناگسستنی آن با انباشت سرمایه و ستم بر زنان است. فدریچی در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، یکی از فعالان اصلی جنبش دستمزد برای کارهای خانگی (Wages for Housework) بود؛ جنبشی که تلاش می کرد کار بی مزد زنان در خانه را به رسمیت شناخته و برای آن دستمزد مطالبه کند، با این هدف که هم ارزش این کار را آشکار سازد و هم امکان رهایی زنان از وابستگی اقتصادی را فراهم آورد.

مهم ترین اثر فدریچی، کتاب کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. این کتاب، تاریخ پیدایش سرمایه داری را از منظر فمینیستی بازخوانی می کند و نشان می دهد که چگونه سرکوب زنان، زن کشی های گسترده (شکار جادوگران) و سلب مالکیت از بدن زنان، فرایندهای ضروری برای شکل گیری و توسعه نظام سرمایه داری بوده اند. «باز افسون گری جهان» را می توان ادامه و بسطی بر ایده های مطرح شده در «کالیبان و ساحره» دانست. در این اثر، فدریچی با تمرکز بر تحولات نئولیبرالیسم در قرن بیست و یکم، نشان می دهد که فرایندهای انباشت بدوی همچنان در اشکال جدید (حصارکشی های جدید) ادامه دارند و چگونه مقاومت های مبتنی بر «مشترکات» می توانند راهی برای مقابله با آن ها باشند.

جایگاه فدریچی در نظریه فمینیستی و اقتصاد سیاسی بی بدیل است. او به عنوان یکی از پیشگامان فمینیسم مارکسیستی (یا فمینیسم مستقل)، با پررنگ کردن نقش کار بازتولیدی در تولید ارزش سرمایه و برجسته ساختن ارتباط میان استثمار طبقاتی و ستم جنسیتی، به نقد کاستی های تحلیل های مارکسیستی سنتی پرداخته است. دیدگاه های او الهام بخش بسیاری از پژوهشگران و فعالان در سراسر جهان بوده و به درک عمیق تر از روابط قدرت، جنسیت و اقتصاد کمک شایانی کرده است.

ایده های محوری کتاب باز افسون گری جهان: یک نمای کلی

کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات مجموعه ای از مقالات و گفتارهاست که سیلویا فدریچی در طول دو دهه (از دهه ۱۹۹۰ به بعد) گردآوری کرده است. این مقالات حول محورهای اصلی فکری او می چرخند و تصویری جامع از تحلیل او از سرمایه داری، فمینیسم و پتانسیل های رهایی بخش «مشترکات» ارائه می دهند. هسته مرکزی این کتاب بر سه مفهوم کلیدی و در هم تنیده استوار است که در ادامه به تفصیل توضیح داده می شوند:

حصارکشی های جدید (New Enclosures)

فدریچی مفهوم «حصارکشی» را که مارکس برای توصیف فرایند سلب مالکیت از دهقانان و تبدیل آن ها به کارگران مزدی در دوران اولیه سرمایه داری به کار برد، گسترش می دهد. او استدلال می کند که این فرایند انباشت بدوی، صرفاً یک پدیده تاریخی مربوط به گذشته (مانند قرون وسطی و پیدایش سرمایه داری) نیست، بلکه در دوران معاصر و تحت لوای نئولیبرالیسم نیز به اشکال جدید و پیچیده تر ادامه دارد. «حصارکشی های جدید» دیگر تنها به زمین و منابع طبیعی محدود نمی شوند؛ بلکه شامل خصوصی سازی گسترده تر منابع مشترک نظیر آب، جنگل ها، بذر، دانش، فرهنگ، و حتی بدن انسان (از طریق کنترل بر کار بازتولیدی، فناوری های زیستی و بهداشت عمومی) می گردند. هدف از این حصارکشی ها، تبدیل هر آنچه که خارج از منطق بازار است به کالا و منبع سود برای سرمایه است، که اغلب با هدف تضعیف مقاومت های جمعی و افزایش کنترل بر نیروی کار (به ویژه کار زنان) انجام می شود.

سیاست مشترکات (Politics of the Commons)

در مقابل فرایند مخرب حصارکشی، فدریچی مفهوم «مشترکات» را نه تنها به عنوان یک منبع یا دارایی مادی، بلکه به عنوان یک راه رهایی بخش و فمینیستی برای سازماندهی اجتماع و اقتصاد معرفی می کند. مشترکات فراتر از مالکیت خصوصی یا دولتی است؛ آن ها به روابط اجتماعی، دانش جمعی، شیوه های زندگی، و ظرفیت های بازتولید زندگی اشاره دارند که بر پایه همکاری، مسئولیت پذیری متقابل و مدیریت جمعی بنا شده اند. فدریچی معتقد است که احیا و گسترش «مشترکات» می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای مقاومت در برابر منطق سرمایه داری، ایجاد روابط اجتماعی عادلانه تر، و بازتولید زندگی در شیوه هایی غیر از آنچه سرمایه دیکته می کند، عمل کند. این رویکرد، پتانسیل ایجاد بدیل هایی برای نظام های موجود را از پایین به بالا و از دل مبارزات روزمره نشان می دهد.

پیوند ناگسستنی سرمایه داری و سرکوب زنان

یکی از محوری ترین تحلیل های فدریچی در این کتاب و آثار دیگرش، این است که نظام سرمایه داری نه تنها بر استثمار کار مزدی، بلکه بر استثمار کار بی مزد بازتولیدی زنان نیز استوار است. او نشان می دهد که چگونه کار زنان در خانه (پرورش فرزندان، مراقبت از خانواده، آماده سازی غذا و …)، که معمولاً نادیده گرفته شده و ارزشی به آن تعلق نمی گیرد، برای بازتولید نیروی کار ضروری و ارزان برای سرمایه حیاتی است. این استثمار، با اشکال مختلف خشونت، تبعیض و سلب مالکیت از زنان همراه است. فدریچی تاکید می کند که خشونت علیه زنان، زن کشی و آپارتاید جنسیتی، نه فقط پدیده های فرهنگی یا تاریخی، بلکه سازوکارهایی سیستماتیک و لازم برای تداوم انباشت سرمایه هستند. بنابراین، هرگونه مبارزه برای رهایی از سرمایه داری، باید مبارزه علیه ستم جنسیتی را در کانون خود قرار دهد.

این سه مفهوم در هم تنیده، چارچوب تحلیلی باز افسون گری جهان را شکل می دهند و به خواننده کمک می کنند تا درکی عمیق از ماهیت نظام سرمایه داری و پتانسیل های مقاومت در برابر آن پیدا کند.

بخش اول کتاب: حصارکشی های جدید

بخش نخست کتاب باز افسون گری جهان به تفصیل به پدیده «حصارکشی های جدید» می پردازد و استدلال می کند که انباشت بدوی، فرایندی تاریخی و پایان یافته نیست، بلکه در اشکال متنوع و پیچیده تر، در دوران نئولیبرالیسم و جهانی سازی همچنان ادامه دارد. این بخش، جنبه های گوناگون سلب مالکیت و خصوصی سازی را در نقاط مختلف جهان بررسی می کند.

مقدمه ای بر حصارکشی های جدید

فدریچی با بازتعریف مفهوم «انباشت بدوی» که کارل مارکس برای توضیح خاستگاه سرمایه داری به کار برد، نشان می دهد که این فرایند صرفاً به گذشته (قرون وسطی و پیدایش سرمایه داری) محدود نمی شود. بر خلاف تصور رایج که انباشت بدوی را مرحله ای مقدماتی برای آغاز سرمایه داری صنعتی می داند، فدریچی و همکارانش در کلکتیو یادداشت های نیمه شب استدلال می کنند که این فرایند، ستون فقرات تداوم و بازتولید نظام سرمایه داری است. «حصارکشی های جدید» به معنای سلب مالکیت و خصوصی سازی منابع مشترک است که در گذشته به صورت جمعی مدیریت و استفاده می شدند. این منابع شامل زمین، آب، جنگل ها، ذخایر معدنی، دانش بومی، خدمات عمومی (مانند آموزش و بهداشت)، و حتی بدن و زمان زندگی افراد می گردند. هدف اصلی این فرایندها، تبدیل این منابع به کالا، ادغام آن ها در مدار سرمایه و افزایش کنترل بر زندگی و نیروی کار انسان هاست.

بحران بدهی، آفریقا و حصارکشی های جدید

یکی از تحلیل های موردی مهم در این بخش، بررسی وضعیت کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین است. فدریچی به وضوح نشان می دهد که چگونه بحران بدهی خارجی در این مناطق، که اغلب با سیاست های تعدیل ساختاری صندوق بین المللی پول و بانک جهانی همراه بوده، به ابزاری قدرتمند برای تحمیل سیاست های نئولیبرالی و خصوصی سازی منابع تبدیل شده است. دولت ها، تحت فشار برای بازپرداخت بدهی هایشان، مجبور به فروش دارایی های دولتی، کاهش خدمات عمومی و باز کردن بازارهایشان به روی شرکت های چندملیتی شده اند. این سیاست ها، به نوبه خود، منجر به سلب مالکیت گسترده از جوامع محلی، به ویژه زنان، شده است. به عنوان مثال، خصوصی سازی زمین های کشاورزی و منابع آب، بسیاری از زنان را که به صورت سنتی مسئولیت تولید غذا و تأمین آب خانواده را بر عهده داشتند، بی زمین و بی ابزار معاش کرده است. این امر نه تنها استقلال اقتصادی زنان را تضعیف می کند، بلکه آن ها را بیش از پیش در برابر خشونت و استثمار آسیب پذیر می سازد.

از جمله موارد مورد بحث، وضعیت شیربها و بی زمین شدن زنان است. فدریچی توضیح می دهد که در برخی جوامع، شیربها (مهریه) نقش مهمی در تضمین حقوق مالکیت و دسترسی زنان به زمین داشت. اما با تضعیف روابط سنتی و نفوذ اقتصاد پولی، مردان به دنبال راه هایی برای فرار از این تعهدات هستند که نتیجه آن، از دست دادن حقوق مالکیت زمین برای زنان و وابستگی کامل آن ها به شوهرانشان است.

چین: شکستن کاسه برنج فلزی

فدریچی همچنین به تغییرات اقتصادی و اجتماعی در چین می پردازد. عبارت «کاسه برنج فلزی» به تضمین شغلی و رفاه اجتماعی اشاره دارد که در دوران سوسیالیسم دولتی چین برای شهروندان فراهم بود. با اصلاحات اقتصادی و حرکت به سمت اقتصاد بازار آزاد، این «کاسه برنج فلزی» شکسته شد. این دگرگونی، میلیون ها نفر را از امنیت شغلی و اجتماعی محروم کرد و آن ها را به نیروی کار ارزان و انعطاف پذیر برای صنایع سرمایه داری تبدیل ساخت. در این میان، زنان بار دیگر متحمل تبعات سنگینی شدند؛ بسیاری از آن ها شغل خود را از دست دادند، یا مجبور به کار در شرایط دشوار با دستمزدهای پایین شدند. این تحلیل نشان می دهد که چگونه حتی در کشورهایی که ظاهراً مسیری متفاوت را طی می کنند، منطق انباشت سرمایه به شیوه های جدیدی به سلب مالکیت و استثمار، به ویژه از زنان، منجر می شود.

از اشتراکی سازی تا بدهی: مالی سازی، اعتبارات خرد و ساختار متغیر انباشت سرمایه

در این بخش، فدریچی به نقش فزاینده «مالی سازی» اقتصاد و نهادهای مالی بین المللی در گسترش کنترل سرمایه بر زندگی روزمره می پردازد. او از «اعتبارات خرد» (Microcredit) به عنوان نمونه ای از این پدیده نام می برد. در حالی که اعتبارات خرد ظاهراً با هدف توانمندسازی زنان فقیر و کارآفرینی در کشورهای در حال توسعه معرفی شده اند، فدریچی نگاهی انتقادی به آن ها دارد. او استدلال می کند که این برنامه ها، اغلب به جای ریشه کن کردن فقر، زنان را در چرخه بدهی گرفتار می کنند و آن ها را به ابزارهایی برای گسترش منطق بازار در جوامع محلی تبدیل می سازند. با تمرکز بر پرداخت های فردی و ترویج کارآفرینی خرد، این سیستم ها از مسئولیت های ساختاری نظام سرمایه داری شانه خالی کرده و بار نابرابری را بر دوش افراد می اندازند، در حالی که روابط اجتماعی و وابستگی های جمعی را تضعیف می کنند. این بخش نشان می دهد که چگونه حتی در قالب برنامه های «توسعه» یا «توانمندسازی»، فرایندهای حصارکشی و انباشت بدوی می توانند به شیوه های پنهان تر ادامه یابند.

فدریچی تاکید می کند که انباشت بدوی نه یک پدیده تاریخی منسوخ، بلکه یک فرایند دائمی و ضروری برای تداوم حیات سرمایه داری است که در عصر نئولیبرالیسم اشکال جدید و فراگیرتری به خود گرفته است.

بخش دوم کتاب: مشترکات و مبارزات فمینیستی

بخش دوم کتاب باز افسون گری جهان به مفهوم «مشترکات» و نقش حیاتی آن در مبارزات فمینیستی و مقاومت در برابر نظام سرمایه داری می پردازد. فدریچی در این بخش، مشترکات را نه تنها یک مفهوم اقتصادی، بلکه یک رویکرد جامع برای بازسازی جامعه بر پایه ارزش های فمینیستی و ضدسرمایه داری معرفی می کند.

مقدمه ای بر مشترکات

فدریچی مفهوم «مشترکات» را فراتر از برداشت های سنتی از زمین و منابع طبیعی بسط می دهد. در دیدگاه او، مشترکات نه تنها شامل زمین های عمومی، آب، جنگل ها و منابع زیرزمینی می شوند، بلکه دانش، فرهنگ، مهارت ها، زبان، روابط اجتماعی، و مهم تر از همه، «ظرفیت بازتولید زندگی» را نیز در بر می گیرند. او مشترکات را به عنوان هر چیزی تعریف می کند که به صورت جمعی ایجاد شده یا به آن دسترسی دارند و از طریق روابط اجتماعی همکاری جویانه، خارج از منطق بازار و کنترل دولتی، مدیریت می شوند. مشترکات، فضایی برای مقاومت و ایجاد روابط اجتماعی بدیل در برابر فردگرایی و کالایی سازی سرمایه داری هستند. این بخش مقدمه ای بر این ایده مرکزی است که مشترکات می توانند ابزاری قدرتمند برای بازپس گیری استقلال و بازآفرینی زندگی باشند.

فمینیسم و سیاست مشترکات در عصر انباشت بدوی

در این قسمت، فدریچی به تفصیل دیدگاه خود را مطرح می کند که مشترکات نه تنها یک راهبرد اقتصادی، بلکه یک رویکرد عمیقاً فمینیستی برای بازسازی جامعه است. او تأکید می کند که زنان، به دلیل نقش تاریخی و اجتماعی شان در کار بازتولیدی و مراقبت، همواره در کانون حفظ و مدیریت مشترکات بوده اند. این شامل تولید غذا، مراقبت از کودکان و سالمندان، و حفظ دانش بومی می شود. در عصر انباشت بدوی نوین، که منابع حیاتی به سرعت خصوصی می شوند، مبارزه برای مشترکات به یک مبارزه حیاتی برای بقای زندگی و کرامت انسانی تبدیل شده است. فدریچی استدلال می کند که فمینیسم باید این مبارزات را در کانون توجه خود قرار دهد، چرا که رهایی زنان مستقیماً با احیا و حفاظت از مشترکات پیوند خورده است.

مبارزات زنان برای زمین در آفریقا و بازآفرینی مشترکات

فدریچی با ارائه مثال های عینی، به مبارزات زنان در کشورهای جنوب جهانی، به ویژه در آفریقا، برای حفظ حقوق مالکیت زمین و منابع می پردازد. او نشان می دهد که چگونه زنان، به رغم قوانین مردسالارانه و سیاست های نئولیبرالی که آن ها را از زمین محروم می کند، از طریق سازماندهی جمعی و ایجاد شبکه های همبستگی، به بازآفرینی مشترکات در عمل می پردازند. این مبارزات شامل مقاومت در برابر سلب مالکیت توسط شرکت های بزرگ، احیای کشاورزی پایدار، و توسعه سیستم های مدیریت جمعی آب و جنگل می شود. این نمونه ها، گواه توانایی زنان در ایجاد بدیل های ملموس در برابر منطق سرمایه داری و بازتعریف روابط اجتماعی بر اساس همکاری و مراقبت هستند.

مبارزات زنان برای زمین و خیر مشترک در آمریکای لاتین

مشابه مبارزات در آفریقا، فدریچی به بررسی نقش زنان در آمریکای لاتین در دفاع از زمین و منابع طبیعی می پردازد. او به جنبش هایی اشاره می کند که نه تنها برای حفظ زمین های اجدادی خود در برابر استخراج معادن و کشاورزی صنعتی مبارزه می کنند، بلکه به دنبال بازتعریف رابطه انسان با طبیعت و ایجاد شیوه های زندگی پایدار هستند. این مبارزات اغلب با رهبری زنان بومی همراه است که از دانش سنتی خود برای حفظ اکوسیستم ها و ایجاد مشترکات محلی بهره می برند. این بخش، به تأکید بر همبستگی بین المللی و جهانی بودن مبارزه برای مشترکات کمک می کند.

مارکسیسم، فمینیسم و مشترکات

فدریچی در این قسمت، نحوه پیوند نظریه های مارکسیستی با فمینیسم و مفهوم مشترکات را در اندیشه خود تشریح می کند. او با نقد کاستی های مارکسیسم سنتی که اغلب کار بازتولیدی زنان را نادیده گرفته و تنها بر کار مزدی در حوزه تولید تمرکز کرده است، استدلال می کند که استثمار زنان در حوزه بازتولید زندگی، پایه ای برای استثمار نیروی کار در کل نظام سرمایه داری است. بنابراین، رهایی از سرمایه داری بدون رهایی زنان از ستم جنسیتی ممکن نیست. او «مشترکات» را به عنوان بستری برای فراتر رفتن از تحلیل های سنتی طبقاتی و جنسیتی معرفی می کند؛ جایی که مبارزه برای بازتولید زندگی، به یک مبارزه انقلابی برای دگرگونی کل جامعه تبدیل می شود.

مفهوم «مشترکات» از دیدگاه فدریچی، تنها به منابع مادی محدود نمی شود؛ بلکه شامل روابط اجتماعی، دانش جمعی و ظرفیت بازتولید زندگی است که از طریق همکاری و مسئولیت پذیری متقابل مدیریت می شود.

از بحران به مشترکات: کار بازتولیدی، کار عاطفی، فناوری و دگرگونی زندگی روزمره

این بخش از کتاب به تحلیل پیچیده تر ابعاد «کار بازتولیدی» و «کار عاطفی» در نظام سرمایه داری معاصر می پردازد. فدریچی استدلال می کند که سرمایه داری نه تنها بر کار فیزیکی، بلکه بر ظرفیت های عاطفی و اجتماعی انسان ها نیز تکیه دارد. او به پتانسیل های فناوری در دگرگونی زندگی روزمره اشاره می کند، اما در عین حال هشدار می دهد که فناوری نیز می تواند به ابزاری برای گسترش کنترل سرمایه و خصوصی سازی بیشتر روابط اجتماعی تبدیل شود. با این حال، او معتقد است که با سازماندهی جمعی و مقاومت در برابر منطق سرمایه داری، می توان از فناوری ها برای ایجاد و تقویت مشترکات استفاده کرد و به سمت دگرگونی زندگی روزمره به شیوه ای رهایی بخش حرکت کرد. این بخش به امکان ایجاد بدیل ها در دل سیستم موجود و از طریق بازسازی روابط انسانی و اجتماعی می پردازد.

بازافسونگری جهان: فناوری، بدن و ساخت مشترکات

عنوان کتاب «باز افسون گری جهان» خود یک مفهوم مهم است. فدریچی این اصطلاح را در مقابل «افسون زدایی» (Disenchantment) و عقلانی سازی دنیای مدرن که توسط ماکس وبر مطرح شد، به کار می برد. افسون زدایی به معنای از بین رفتن معنویت، جادو و ارزش های غیرمادی در برابر عقلانیت ابزاری و منطق سرمایه داری است. فدریچی اما معتقد است که از طریق مبارزه برای مشترکات، بازسازی روابط انسانی و طبیعی، و رهایی از سلطه منطق کالایی سازی، می توان جهان را «بازافسونگری» کرد. این به معنای بازگرداندن حس احترام به طبیعت، احیای ارزش های جمعی و معنوی، و بازیابی کنترل بر بدن و زندگی است. این بخش به چشم انداز فدریچی برای آینده ای می پردازد که در آن انسان ها از سلطه سرمایه رها شده و می توانند روابطی مبتنی بر عدالت و پایداری با یکدیگر و با طبیعت برقرار کنند.

مفاهیم و اصطلاحات کلیدی کتاب

درک عمیق کتاب باز افسون گری جهان نیازمند آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات کلیدی است که سیلویا فدریچی به آن ها معنای خاصی بخشیده و در چارچوب نظری خود از آن ها بهره گرفته است. این مفاهیم، ستون های اصلی تحلیل او از ارتباط میان سرمایه داری، فمینیسم و مبارزات اجتماعی را تشکیل می دهند.

انباشت بدوی (Primitive Accumulation)

این مفهوم، که از کارل مارکس گرفته شده، به فرایندی اشاره دارد که طی آن، منابع طبیعی و انسانی از دسترس عموم خارج شده و به مالکیت خصوصی درمی آیند تا به عنوان سرمایه به کار گرفته شوند. مارکس آن را به عنوان گناه نخستین سرمایه داری، یعنی جدایی تولیدکنندگان از وسایل تولید، توصیف می کند. فدریچی اما این مفهوم را گسترش می دهد و نشان می دهد که انباشت بدوی صرفاً یک مرحله تاریخی نیست که در آغاز سرمایه داری رخ داده باشد (مانند حصارکشی زمین های اشتراکی در انگلستان و استعمار آمریکا)؛ بلکه یک فرایند مستمر و دائمی است که برای بازتولید و گسترش سرمایه ضروری است. او استدلال می کند که در دوران نئولیبرالیسم، این فرایند به اشکال جدیدی (حصارکشی های جدید) ادامه یافته و بر خصوصی سازی آب، دانش، بذر، خدمات عمومی و به ویژه کار بازتولیدی زنان متمرکز شده است. در دیدگاه فدریچی، شکار جادوگران و سرکوب زنان در دوران اولیه سرمایه داری نیز بخشی از همین فرایند انباشت بدوی و ایجاد بدن های رام شده و کارگرانی ارزان برای نظام جدید بوده است.

کار بازتولیدی (Reproductive Labor)

یکی از مهم ترین مفاهیم در نظریه فدریچی، «کار بازتولیدی» است. این کار شامل تمام فعالیت هایی می شود که برای نگهداری و بازتولید نیروی کار (همین امروز و هم برای نسل های آینده) ضروری است، اما معمولاً خارج از حوزه اقتصاد رسمی و بدون دستمزد انجام می شود. فعالیت هایی مانند آشپزی، نظافت، مراقبت از کودکان و سالمندان، حمایت عاطفی و حتی فعالیت های جنسی، همگی ذیل کار بازتولیدی قرار می گیرند. فدریچی استدلال می کند که این کار، که عمدتاً توسط زنان انجام می شود، برای بقای نظام سرمایه داری حیاتی است؛ چرا که بدون آن، نیروی کار قادر به بازتولید خود و حضور در بازار کار نخواهد بود. با این حال، سرمایه داری از ارزش گذاری و دستمزد دادن به این کار خودداری می کند و آن را به عنوان یک خدمت طبیعی یا وظیفه زنانه به حاشیه می راند. این عدم به رسمیت شناختن و استثمار کار بازتولیدی، محور اصلی ستم جنسیتی و اقتصادی بر زنان را تشکیل می دهد.

مشترکات (The Commons)

مشترکات، برای فدریچی، نه تنها یک مفهوم اقتصادی یا محیط زیستی، بلکه یک مفهوم سیاسی و اجتماعی است که به راهی بدیل برای سازماندهی زندگی و روابط اجتماعی اشاره دارد. مشترکات شامل منابع، دانش، مهارت ها و روابطی هستند که به صورت جمعی مدیریت و استفاده می شوند، نه بر اساس منطق مالکیت خصوصی یا کنترل دولتی. این مفهوم فراتر از منابع مادی (مانند زمین های عمومی، آب، جنگل ها) رفته و شامل منابع غیرمادی نظیر دانش، فرهنگ، زبان، مراقبت، و حتی بازتولید زندگی می شود. فدریچی مشترکات را به عنوان فضایی برای مقاومت در برابر کالایی سازی سرمایه داری و بازآفرینی روابط انسانی بر پایه همکاری، همبستگی و مسئولیت پذیری متقابل معرفی می کند. مبارزه برای مشترکات، در واقع، مبارزه برای بازپس گیری کنترل بر زندگی و ایجاد جامعه ای عادلانه تر است.

زن کشی/جادوگرسوزی (Femicide/Witch-hunting)

فدریچی در آثار خود، به ویژه در «کالیبان و ساحره»، ارتباط عمیقی میان فرایند انباشت سرمایه و خشونت سیستماتیک علیه زنان برقرار می کند. او استدلال می کند که موج گسترده «شکار جادوگران» در قرون وسطی و رنسانس اروپا، که منجر به قتل صدها هزار زن شد، نه تنها یک پدیده دینی یا خرافاتی، بلکه یک سیاست عمدی و سیستماتیک برای نابودی دانش بومی زنان، کنترل بر بدن و نیروی بازتولیدی آن ها، و ایجاد نظم اجتماعی جدیدی بود که برای توسعه سرمایه داری ضروری بود. این «زن کشی» تاریخی، به زعم فدریچی، نشان دهنده ابعاد خشونت آمیز انباشت بدوی و ضرورت سلب مالکیت از بدن و استقلال زنان برای انباشت سرمایه است. او این پدیده را با «زن کشی» معاصر در نقاط مختلف جهان مرتبط می داند، که نشان می دهد خشونت علیه زنان همچنان یک ابزار برای حفظ نظم پدرسالار و سرمایه دارانه است.

مفهوم کلیدی تعریف و اهمیت در اندیشه فدریچی
انباشت بدوی فرایند مستمر سلب مالکیت از منابع و افراد برای تبدیل آنها به سرمایه؛ نه فقط تاریخی، بلکه مداوم در نئولیبرالیسم.
کار بازتولیدی کارهای بی مزد و ارزش گذاری نشده (غالباً توسط زنان) برای نگهداری و بازتولید نیروی کار، حیاتی برای سرمایه داری اما نادیده گرفته شده.
مشترکات منابع (مادی و غیرمادی) و روابط اجتماعی که به صورت جمعی مدیریت شده و اساس همکاری و مقاومت در برابر کالایی سازی هستند.
زن کشی/جادوگرسوزی خشونت سیستماتیک علیه زنان (تاریخی و معاصر) به عنوان ابزاری برای کنترل بدن زنان و تسریع فرایند انباشت سرمایه.

نئولیبرالیسم (Neoliberalism)

فدریچی نئولیبرالیسم را نه تنها به عنوان یک مدل اقتصادی که به خصوصی سازی، آزادسازی بازار و کاهش نقش دولت تاکید دارد، بلکه به عنوان یک منطق سیاسی و اجتماعی تحلیل می کند که روابط قدرت را دگرگون ساخته و اشکال جدیدی از سلب مالکیت و کنترل را ممکن می سازد. او نشان می دهد که چگونه سیاست های نئولیبرالی، با توجیهاتی نظیر «توسعه» یا «توانمندسازی زنان»، در واقع به گسترش سلطه سرمایه بر زندگی روزمره، تضعیف همبستگی های اجتماعی و افزایش آسیب پذیری اقشار ضعیف، به ویژه زنان، منجر می شود. از دیدگاه او، نئولیبرالیسم تداوم انباشت بدوی را تضمین می کند و از طریق بحران بدهی ها، برنامه های تعدیل ساختاری و مالی سازی زندگی، به گسترش نابرابری و استثمار کمک می کند.

تأثیر و اهمیت کتاب باز افسون گری جهان در دنیای امروز

کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات اثر سیلویا فدریچی، در دنیای امروز که با چالش های پیچیده ای نظیر بحران های زیست محیطی، نابرابری های جنسیتی روبه فزونی، و تشدید نئولیبرالیسم مواجه است، از اهمیت حیاتی برخوردار است. دلایل متعددی برای مرتبط و حیاتی بودن این اثر وجود دارد:

  1. تحلیل جامع از نئولیبرالیسم: فدریچی با برجسته کردن مفهوم «حصارکشی های جدید»، نشان می دهد که چگونه فرایندهای سلب مالکیت و خصوصی سازی، نه تنها به منابع طبیعی و اقتصادی محدود نمی شوند، بلکه به دانش، فرهنگ و حتی بدن انسان نیز گسترش یافته اند. این تحلیل به ما کمک می کند تا ماهیت تهاجمی و فراگیر نئولیبرالیسم را درک کنیم و بفهمیم که چگونه این سیستم ها به افزایش نابرابری و تضعیف زندگی جمعی منجر می شوند.
  2. پررنگ کردن نقش کار بازتولیدی: در شرایطی که بحران های اقتصادی و اجتماعی، فشار بر کار بازتولیدی را افزایش داده و این کار همچنان بدون دستمزد و به رسمیت شناخته شدن انجام می شود، تحلیل فدریچی از اهمیت حیاتی کار خانگی و مراقبت برای بقای سرمایه داری، راهگشاست. این کتاب به ما یادآوری می کند که مبارزه برای به رسمیت شناختن و ارزش گذاری این کار، بخش جدایی ناپذیری از هر جنبش رهایی بخش است.
  3. مفهوم «مشترکات» به عنوان راه حل: در مواجهه با سیستم های فردگرایانه و کالایی ساز سرمایه داری، مفهوم «مشترکات» که فدریچی آن را ارائه می دهد، نه تنها یک ایده نظری، بلکه یک راهبرد عملی برای سازماندهی زندگی و اقتصاد بر پایه همکاری، همبستگی و مراقبت متقابل است. این ایده، به جوامع و فعالان امید می دهد که می توان بدیل هایی برای نظام های موجود خلق کرد و روابط انسانی را بازسازی نمود.
  4. پیوند فمینیسم با مبارزات اکولوژیکی و ضدسرمایه داری: فدریچی به وضوح نشان می دهد که ستم بر زنان، استثمار کار بازتولیدی، و تخریب محیط زیست، همه به طور سیستماتیک به منطق انباشت سرمایه گره خورده اند. این دیدگاه، به همبستگی جنبش های مختلف (فمینیستی، زیست محیطی، کارگری) کمک می کند و نشان می دهد که مبارزه برای یک جهان عادلانه تر، باید شامل مبارزه برای رهایی زنان و حفظ مشترکات طبیعی و اجتماعی باشد.
  5. الهام بخش برای جنبش های اجتماعی: کتاب با ارائه نمونه هایی از مبارزات زنان در جنوب جهانی برای زمین و منابع، نه تنها به تحلیل نظری می پردازد، بلکه توانایی مردم را در مقاومت خلاقانه و ایجاد بدیل ها به تصویر می کشد. این الهام بخش فعالان و سازمان دهندگان است که می توان با اقدامات از پایین به بالا، تغییرات واقعی ایجاد کرد.

مخاطبان می توانند از این کتاب درس های متعددی بگیرند: درک عمیق تر از ریشه های نابرابری جنسیتی و اقتصادی، مشاهده پیوندهای ناپیدای میان سرمایه داری و ستم، و مهم تر از همه، الهام گرفتن از پتانسیل های جمعی برای مقاومت و ساخت آینده ای بهتر. نقدها و تحسین هایی که بر این کتاب وارد شده، عمدتاً بر توانایی فدریچی در پیوند زدن نظریه با عمل، عمق تحلیل او از کار بازتولیدی، و نگاه امیدبخش او به مفهوم مشترکات تمرکز دارد. این اثر نه تنها به عنوان یک منبع علمی ارزشمند، بلکه به عنوان یک راهنمای عملی برای مبارزات اجتماعی شناخته می شود.

ارتباط با دیگر آثار سیلویا فدریچی (به ویژه کالیبان و ساحره)

برای درک عمیق تر جایگاه کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات، ضروری است که آن را در بستر آثار دیگر سیلویا فدریچی، به ویژه شاهکار او، کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی، مورد بررسی قرار دهیم. این دو کتاب نه تنها مکمل یکدیگرند، بلکه «باز افسون گری جهان» مفاهیم مطرح شده در «کالیبان و ساحره» را بسط و به روزرسانی می کند.

کالیبان و ساحره: بنیادهای نظری

کتاب «کالیبان و ساحره»، منتشر شده در سال ۲۰۰۴، به بازخوانی تاریخ شکل گیری سرمایه داری از منظر فمینیستی می پردازد. فدریچی در این کتاب استدلال می کند که انباشت بدوی نه تنها فرایند سلب مالکیت از زمین بود، بلکه شامل خصوصی سازی و کنترل بر بدن و ظرفیت بازتولیدی زنان نیز می شد. او به تفصیل نشان می دهد که چگونه پدیده «شکار جادوگران» در قرون وسطی و رنسانس، یک پروژه سیستماتیک برای سرکوب مقاومت های زنان، از بین بردن دانش های بومی (به ویژه در حوزه سلامت و درمان)، و تحمیل نظم پدرسالارانه جدیدی بود که برای انباشت سرمایه ضروری بود. «کالیبان و ساحره» این نظریه بنیادی را مطرح می کند که نظام سرمایه داری، علاوه بر استثمار کار مزدی، بر استثمار کار بی مزد بازتولیدی زنان نیز استوار است. این کتاب، پایه های نظری برای درک پیوند ناگسستنی میان ستم جنسیتی و استثمار طبقاتی را بنا نهاد.

باز افسون گری جهان: بسط و کاربرد مفاهیم

در حالی که «کالیبان و ساحره» بیشتر به جنبه های تاریخی و نظری انباشت بدوی و کار بازتولیدی می پردازد، باز افسون گری جهان مفاهیم مشابه را به عصر معاصر (نئولیبرالیسم و جهانی سازی) گسترش می دهد و بر مصادیق عملی و مبارزات جاری تمرکز می کند. این کتاب نشان می دهد که چگونه همان منطق «حصارکشی» که در قرون وسطی زمین ها را خصوصی کرد، اکنون در اشکال جدیدی (حصارکشی های جدید) به خصوصی سازی آب، بذر، دانش، خدمات عمومی و حتی ظرفیت های عاطفی و اجتماعی انسان ها می پردازد. «باز افسون گری جهان» در واقع به نوعی «به روزرسانی» و «کاربردی سازی» نظریات «کالیبان و ساحره» در بستر تحولات قرن بیست و یکم است.


نقاط قوت و تفاوت های این دو کتاب را می توان در جدول زیر خلاصه کرد:

ویژگی کالیبان و ساحره باز افسون گری جهان
تمرکز اصلی تاریخی-نظری؛ بررسی ریشه های سرمایه داری و نقش سرکوب زنان در انباشت بدوی. معاصر-تحلیلی؛ بررسی ادامه انباشت بدوی (حصارکشی های جدید) در عصر نئولیبرالیسم و نقش مشترکات در مقاومت.
مفاهیم کلیدی انباشت بدوی، کار بازتولیدی، شکار جادوگران، بدن به عنوان ماشین کار. حصارکشی های جدید، سیاست مشترکات، مالی سازی، اعتبارات خرد، بازافسونگری جهان.
رویکرد باستان شناختی و تبارشناسانه؛ بازخوانی تاریخ از دیدگاه فمینیستی. تحلیلگرانه و کاربردی؛ بررسی موردی مبارزات معاصر و ارائه راهکارهای بدیل.
مخاطب پژوهشگران فمینیسم، تاریخ، اقتصاد سیاسی. دانشجویان، فعالان اجتماعی، علاقه مندان به مسائل روز و جنبش های مقاومت.

به طور کلی، باز افسون گری جهان مفاهیم عمده «کالیبان و ساحره» را برداشته و آن ها را در بستر مبارزات کنونی و چالش های نئولیبرالیسم به کار می گیرد. این دو کتاب در کنار یکدیگر، دیدگاه کاملی از تحلیل سیلویا فدریچی از روابط پیچیده میان سرمایه داری، ستم جنسیتی و پتانسیل های رهایی بخش «مشترکات» ارائه می دهند.

نتیجه گیری

کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات اثر سیلویا فدریچی، اثری بی بدیل در حوزه فمینیسم، اقتصاد سیاسی و نظریه جنبش های اجتماعی است. این کتاب با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به خواننده این امکان را می دهد که پیوندهای عمیق میان منطق سرمایه داری، اشکال جدید سلب مالکیت (حصارکشی های نوین) و تداوم ستم بر زنان را در عصر نئولیبرالیسم درک کند. فدریچی با برجسته ساختن مفهوم «کار بازتولیدی» و اهمیت حیاتی آن برای بقای سرمایه، و نیز با معرفی «مشترکات» به عنوان یک بستر قدرتمند برای مقاومت و بازآفرینی زندگی، افق های جدیدی برای تحلیل و عمل می گشاید.

پیام اصلی کتاب، ورای ترسیم تصویری تیره از نظام های سلطه جو، بر توانایی مقاومت و ایجاد بدیل های ملموس توسط مردم، به ویژه زنان، تأکید دارد. این اثر، امید را در دل مبارزات روزمره، از آفریقا تا آمریکای لاتین، برای احیای زمین و بازسازی روابط اجتماعی مبتنی بر همبستگی و مراقبت، زنده می کند. باز افسون گری جهان نه تنها به عنوان یک منبع آکادمیک، بلکه به عنوان یک راهنمای عمل برای هر کسی که به دنبال فهم عمیق تر نابرابری ها و تلاش برای ساخت جهانی عادلانه تر است، عمل می کند.

برای دستیابی به درکی جامع تر و عمیق تر از ایده های بدیع و انقلابی سیلویا فدریچی، و ارتباط آن ها با واقعیت های کنونی جهان، مطالعه نسخه کامل کتاب باز افسون گری جهان: فمینیسم و سیاست مشترکات به شدت توصیه می شود. این اثر، نه تنها دانش شما را غنا می بخشد، بلکه الهام بخش مشارکت شما در دگرگونی های اجتماعی خواهد بود. این کتاب توسط انتشارات چرخ منتشر شده است.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب باز افسون گری جهان | سیلویا فدریچی و فمینیسم" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب باز افسون گری جهان | سیلویا فدریچی و فمینیسم"، کلیک کنید.